بر اساس گزارشی که با پشتیبانی سازمان ملل منتشر شده است، موادی که به لایه اوزون آسیب وارد میکنند پس از گذشت سه دهه از بزرگترین پیمان بینالمللی در زمینه کاهش تولید آنها، به طور ادامه داری در حال کاهش است. البته هنوز چندین دهه زمان باقی است تا پرچم هایی را برای تحقق کامل این هدف بالا ببریم.
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری و به نقل از ساینس الرت، برای آنکه روزی تولید گازهای گلخانهای و سایر موادی که برای لایه اوزون مخرب هستند به طور کامل از میان برداشته شوند، به تغییرات اجتماعی در سطوح بی سابقهای برای مبارزه با گرمایش جهانی نیاز خواهیم داشت. گزارشی که اخیرا سازمان ملل منتشر کرده است، نوید بخش این موضوع است. البته کماکان میتوان گفت آنچه این گزارش میگوید نیمه پر لیوان است.
گزارش اخیری که سازمان ملل در زمینه وضعیت لایه اوزون منتشر کرده است، هوایی تازه برای تنفس افرادی است که گمان میکنند وضعیت محیط زیست سیاره زمین فراتر از اصلاح کردن است. این گزارش نوید بخش آن است که تا نیمه دوم قرن جاری این امکان وجود دارد که ستون استراتوسفری لایه اوزون به وضعیت خود پیش از دهه 1980 میلادی باز گردد.
در سال 1989 پروتکل مونترئال که در با هدف کاهش مواد مخرب برای لایه اوزون ایجاد شده بود، به مرحله اجرا درآمد. این پروتکل با مرحلهای کردن کاهش مواد شیمیایی مسئول در تخریب لایه اتمسفری اوزون، نقطه عطفی در زمینه حفاظت محیط زیستی به شمار می آید.
ملکول های اوزون تنها در همان ارتفاعات بالا و در استراتوسفر زمین کاربرد دارند و اینجا در روی زمین برای هیچ کس خوشایند نیستند. لایه اوزون مهم ترین فایده ای که دارد جذب طول موج های مضر فرابنفش و جلوگیری از رسیدن آنها به سطح زمین است.
در ارتفاع حدود ۲۰ تا ۳۰ کیلومتری بالاتر از سطح زمین، چگالی لایه اوزون افزایش مییابد. این امر در حفاظت از سطح زمین در برابر اشعههای فرابنفش نقش بسیار پررنگی دارد. در دهه 1980 محققان شروع به مطالعه ترکیبات شیمیایی مختلفی کردند که در فرآیندهای صنعتی و خانگی تولید میشوند و تراکم لایه اوزون را به طور قابل توجهای کاهش میدهند. کلروفلوئوروکربنها، گازهایی بی رنگ و مشهورترین این نوع از مخربهای لایه اوزون به شمار میروند.
در حالی که تخریب لایه اوزون یک پدیده جهانی به شمار میرود، مشاهدات مربوط به نوسانات فصلی در قطب جنوب آگاهی در خصوص حفره اوزون در این ناحیه را افزایش داده است. به طوری که از آن به عنوان معیاری برای سنجش حساسیت اکوسیستم های در خطر استفاده می شود.