محمد حقیقی راد - در کرمانشاه وضعیت معیشت، رفاه و درمان تا قبل از کرونا هم بسیار دردناک بود. این واقعیت نه فقط برای بیکاران و برای افراد فاقد ثبات کاری بلکه برای اکثریت شاغلین رسمی و مزدبگیران هم نمود داشت.
به گزارش گیتی آنلاین منطقه کرمانشاه ، زنان خود سرپرست و یا سرپرست خانوار به نسبت حضورشان در بعضی مشاغل خدماتی با شیوع کرونا در طوفانی سیاهتر غوطهورند و در شرایط پیشِ رو نیز امیدی به رهاییشان دور از دسترس است.
در همین راستا خبرنگار سرویس اجتماعی گیتی آنلاین منطقه کرمانشاه پای درد دلهای عده ای از زنانی می نشینید که گویا به دلیل زن بودنشان همواره بر لبهی تیغ فقر و خشونت و محرومیت، روزگار میگذرانند.
15 نفر در یک باشگاه خصوصی کسب درآمد می کردند اما...
نیلوفر چهل ساله، که کارمند یک باشگاه ورزشی است می گوید ؛ باشگاه ما ویژهی بانوان است، ماهانه اجارهای تقریبا ۱۰میلیون، و ماهی ۲میلیون هم هزینههای برق، آب ، تلفن و اینترنت باید توسط مدیر باشگاه پرداخت شود.
کارکنان این باشگاه بهمراه من تقریبا ۱۵ مربی و منشی و یک نظافتچی و دستفروشانی که بر حسب نیاز، بعضی روزها اجازهی بساط کردن داشتند، از این باشگاه نان میخوردیم. فقط دو یا سه نفر از طرف همسرشان بیمه هستند و دو نفر که هنوز تحت تکفل بیمهی پدر هستند، بقیه بیمهای ندارند. چند تا از آنها نان آور و اکثرشان هم کمک خرج خانواده هستند.
هنوز تربیت بدنی جوابگو نیست و مالک باشگاه کل اجارهی اسفند را از مدیر باشگاه، خیلی محترمانه و مانند سابق و دوران قبل از کرونا دریافت کرده است
از وی در خصوص درخواست از مسئولین می پرسم می گوید نامه ای با مضمون زیر برای آنها فرستاده ایم :
در رابطه با اعتراض عدهای از عزیزان در مورد تعطیل کردن باشگاههای ورزشی و پیرو ابلاغ جناب آقای ...که شهریهها محفوظ بماند! آیا راهکاری هم برای هزینههای باشگاهداران ارائه کرده اند؟ باشگاهی که ماهانه حداقل ۱۲میلیون هزینهی اجاره و... دارد، چطور باید هزینههایشان را تامین کنند؟ آیا تربیت بدنی تسهیلاتی درنظر گرفته است »
اما آنها در پاسخ به نامه ما اظهار داشته اند که : خیر. تسهیلاتی نیست. در این که بخشنامه عمومی است و برای کلیهی باشگاهها و اماکن ورزشی است شکی نیست و حقوق مشتریان باید رعایت شود و بعد از بازگشایی، خدمات جبرانی به مشتریانی که شهریههای اسفند و فروردین را پراختهاند، ارائه می گردد.
طبق صحبت های این خانم که در آمد وی و چندین نفر دیگر به این باشگاه بستگی دارد با شیوع کرونا نه تنها درآمدشان را از دست داده اند و زندگی سختی را می گذرانند بلکه هزینه های سرسام آور و اجاره باشگاه را نیز باید بپردازند و علیرغم وعده های مسوولین در خصوص عدم دریافت اجاره بهای دوران کرونا و ارائه تسهیلات به باشگاه داران تا کنون چنین وعده های عملی نشده است .
چرا بانک ها به بخشنامه های دولت اهمیت نمی دهند !
در گوشه ای دیگر از مشکلات بی پایان این شهر پای صحبت های سیمین می نشینیم سیمین که خود را مدیر یک آرایشگاه معرفی می کند می گوید ؛ مجبور شدیم سالن آرایشی را که ۹ نفر در آن کار میکردند، تعطیل کنیم. کارکنان این سالن زنانی بین ٢٥ تا ٣٨ ساله و به شرح زیر بودند:
زن جوان مطلقهای که پدرش فوت کرده و نانآور مادر و برادرش است. این زن باخانوادهاش زندگی میکند و نمیخواهد سر بار آنها باشد.
زن جوانی که فرزندی مریض دارد و خودش و همسرش برای تامین هزینهی داروها سخت کار میکردند. نظافتچی آرایشگاه که شرایطش فاجعهبار است و نیازی به توضیح مشکلاتش نیست. دختر جوانی که با پدرش زندگی میکند و چندی پیش مادرش با سرطان فوت کرده. دختر دیگری که با التماس برای استخدامش با داشتن فوق لیسانس مخابرات پافشاری میکرد. زن جوانی که با توجه به رفتارهای زشت همسرش میخواست مستقل باشد تا سر کوفت نشنود.
و زنان بیشماری که به همین منوال از نان خوردن افتادهاند....خودم با هزار چانه زنی مجبور شدم که دوباره اینجا را کرایه کنم چون نمیخواستم مشتریهای چند ساله را از دست بدهم. پیش از عید علاوهبر مواد و لوازمی که برای کارم لازم است ، موادی هم برای ضدعفونی خریدم که حتی پول آنها هم درنیآمد و حالا با کلی قرض مجبور شدهام که بهخاطر کرونا آرایشگاه را تعطیل کنم.
تازه اجارهی این ماه را هم پرداخت نکرده ام. به بانک زنگ زدیم، گفتند که دولت بخشنامه داده که تا آخر ماه چکها را برگشت نزنید ولی گویا حرف دولت هیچ پشتوانهی قانونی ندارد و چک را که به مبلغ ۶میلیون هست، به اجرا گذاشته و ما مجبور به تخلیه هستیم.
صاحب ملک با داشتن چندین آپارتمان آدم بسیار سختگیر و پول دوستی است که ذرهای رحم نمیکند. ما هم که فعلا خانهنشین شدهایم با دنیایی از گرفتاریها. افسردگی و نگرانی من و همهی کارمندان بسیار زیاد شده و هیچ پناهی هم نداریم. بعضی از پرسنل که حقوقی به منزل میبردند، الان بیشتر با سرزنش و خشونت مواجهاند؛ مثل این که اینها مقصر بودهاند! اگر چه بعضی از پرسنل بیمهی همسر و یا پدرشان هستند ولی بیشترشان بیمه ندارند و هیچ حقوقی هم از جایی نمیگیرند.
از سیمین می پرسم که آیا با مسئولان اتحادیه تماس گرفتید اید؟ اما جوابی که می دهد هزاران سوال را در اذهان ایجاد می کند! او می گوید: نه چون اصلا به آنها اعتماد نداریم و مطمئن هستیم که هیچ کمکی نمیکنند.
در گفتگو با سیمین از بی اعتمادی به برخی مسئولان و عدم اجرای بخشنامه های دولتی از سوی برخی بانک ها ، سخن به میان آمد که با توجه به گزارشاتی که از سوی مردم واصل می شود چندان خلاف واقعیت نیست . اما آیا راهکاری برای پاسخگویی این مسئولان در خصوص سلب اعتماد از مردم وجود ندارد؟
امیدمان به شب عید بود اما کرونا نا امیدمان کرد !...
الهه مالک یکی دیگر از آرایشگاه سطح شهر از مشکلات خود و دیگ
هم صنفی هایش که در محله های پایین شهر هستند می گوید و ادامه می دهد : مدتها بود که کار و کاسبی خراب بود. مشتریها کم شده بودند. دلیلش اوضاع بد اقتصادی و گران شدن نرخ خدمات بود. ما که در منطقه ای از کرمانشاه هستیم که، اوضاعمان بدتر است. در مناطق اعیاننشین، آرایشگاهها و باشگاهها مشتری لاکچری دارند ولی ما نه. امیدمان به شب عید بود که عملا از ۲۰اسفند هم تعطیل شدیم.
اجاره را از جیب دادم. پرسنل آرایشگاه وضع اقتصادی بدی دارند و الان هم بدتر شده. هفت تا پرسنل دارم، دو تا متاهل و سه تا مجرد و دو تا مطلقه. اکثرا منبع درآمدشان همین بود و سه نفرشان تنها نانآور خانه هستند.
از او می پرسم که آیا مشکلاتی را که داشته اید با مسئولان در میان گذاشته اید که می گوید : خیلی از ماها به اتحادیهی سالنداران شکایت کردیم که الان باید حمایت شویم و لااقل در مورد اجارهها کمکی کنند. رییس اتحادیه بسیار همدلی کرد و خواستههای ما را به بالاییها منتقل کرد ولی تنها جوابشان این بود: «کمکی وجود ندارد»
وی ادامه می دهد الان هم بخشنامه شده که از اول ماه میتوانید با مسئولیت خودتان و حفظ همهی موراد ایمنی بازگشایی کنید و باید تعهد هم بدهید. بچهها اصرار دارند که سالن را باز کنیم . بیش از این نمیتوان به بیکاری ادامه داد. مرگ یکبار و شیون یکبار. زنان جوانی هستند و اگر درآمدی نداشته باشند، یا افسرده میشوند یا مجبور بمی شوند از طرق دیگر کسب درآمد کنند که برای یک زن در این شهر بی درو پیکر به سختی می شود کار پیدا کرد و مشکلات فراوانی برای آنها بهمراه دارد چون با وضعیت اقتصادی اسف بار کنونی خانوادهها هم توان حمایت از فرزندانشان را ندارند.
صحبت های الهه حرفهای است که خیلی از مردم با آن آشنایی دارند ، مشکلاتی از قبیل ، عدم ازدواج ، زنان مطلقه ای که مورد بی مهری همسران و با خانواده هایشان قرار گرفته اند و خود مجبور به کسب روزی و گذران زندگی هستند فقر و کسب درآمد برای خانم های جوانی که فقر و وضعیت بد اقتصادی خانواده ها باعث می شود پدر و مادر این خانم ها نیز توان حمایت از آنها را ندارد ، حتی نهادهای حمایتی هم با توجه به محدودیت های فراوانی که دارند و افزایش روز به روز تعداد افراد نیازمند به چتر حمایتی نیز از کمک به اکثر آنها ناتوان هستند و گاهی ممکن است اینگونه افراد را به راههای غیر قابل بازگشت بکشاند.
اقدس، پیرزن دستفروش : کرونا زد به بساطمان...
دور میدان سه مسکن دستفروشی میکردم و شوهر هم چند سالیست که فوت شده و پسرم روی یک پراید قراضه کار میکرد که ان هم سر انجام براثر تصادف خود و زنش فوت کرد حال مستاجریم و با دو نوه ام زندگی می کنم . ما در شهرک حکمت آباد زندگی میکنیم. تا سال پیش یک درآمدی داشتم ولی مدتهاست که دست زیاد شده گاهی وقتها تعداد فروشندهها بیشتر از مردم در پیاده رو هاست و مردم هم کمتر خرید میکنند.
اینها گوشه ای از صحبت های اقدس است ، پیرزنی که با دست فروشی امرار معاش میکند ولی حالا با توجه به مشکلات اقتصادی که برای اکثر مردم پیش آمده است او هم کار و کاسبی اش کسادتر از گذشته شده است.اقداس ادامه می دهد این اواخر گاهی میشد که روزی ۱۰تومان هم فروش نداشتم ولی میگفتم که شب عید میشود و اوضاع هم بهتر میچرخد؛ اما کرونا زد به بساطمان.... از ترس کرونا خانه نشین شدم چون بیمه هم نداشتیم و اگر کرونا می گرفتیم مصیبت می کشیدیم تا خوب شویم. این دو ماه را فامیل کمک کردند و اجارهی منزل را جور کردند؛ مرگ بهتر است از این زندگی.... همه توی خانه اعصابشان خرد است و هیچکس توان تحمل این همه بدبختی را ندارد. که بالاخره دل به دریا زدم و کار و کاسبی خودم را شروع کردم چون نوه هایم که هوا نمی خورند و نیاز به غذا دارند حتی اگر کم باشد.
یک سوال تکراری از اقدس خانم گزارشمان می پرسم که آیا برای دریافت کمک به جایی مراجعه کرده ای ؟
با تعجبی حاصل از بی اطلاعی جواب می دهد : به کجا؟ به کی؟ یک جایی را معرفی کنید که برویم و حق و حقوقمان را بگیریم.
اینها گوشه ای از درد های زنان بیکار شده کرمانشاهی در این وضعیت کرونایی است و حال باید پرسید که سرمایه داری، مردسالاری، سودورزی و سازمانهای عریض و طویل و بوروکراسی های اداری چه بر سر زنان آوردهاند؟
جامعهای از هم گسیخته که از هر طرف بنگری تسلط افرادی را در بازار کالاهایی میبینی که دستش در جیب توست و در عین حال بر کوهی از ثروت چنبره زده است. این زنان و دیگر انسانهای از این دست چه میخواهند؟ و چرا این خواستهها تا این حد از دسترس به دورند؟ حرف دلشان یکی است: ما سرپناه، معیشت و آرامش میخواهیم!
اینها مشکلات تازه ای نیستند. فعالان حقوق کارگران و زنان سالهاست که برای تغییر آن تلاش میکنند و ره به جایی نمی برند هر روز بر تعداد زنان و دختران نیازمند به کمک افزوده می شود . اما نگرانی این روزهای آنها این است که با بیماری کرونا جدال بر سر این حقوق نیز دشوارتر شود زیرا چند ماهیست که کسبوکارها به محاق رفتهاند.
کسبهای که میلیونها تومان سرمایهگذاری کرده بودند تا شب عید فروش کنند، دستفروشان، کارگران و کارمندان بخش خصوصی و خلاصه اکثر قریب به اتفاق شاغلان دچار خسارت شدهاند. مثل بسیاری از کشورهای دیگر دولت و صندوقهای تامین اجتماعی و حتی مسئولین استانی کرمانشاه که وعده جبران خسارت دادهاند.
در صورتی که وعدهها محقق شود تنها شاهد جبران خسارت بخشهای رسمی اقتصاد خواهیم بود و شاغلان مشاغل غیررسمی لحاظ نمیشوند.
بیتردید جای خالی راهکارهایی که این زنان بتوانند همواره با حضور و نیروی گرمابخششان راه حلی را برای مصیبتها پیدا کنند بسیار خالیست. جایی که این سلولهای منفرد و جدا افتاده، به هم متصل شوند و پتانسیل ارزشمندی را در مواجهه با بحرانها در کرمانشاه از دست می دهیم که شاید هرگز قابل جبران نخواهد بود زیرا در جامعه ای که زنان بعنوان سرمایه های کلان اجتماعی در آن حضور نداشته باشند ساختارهای آن از هم گسیخته خواهد شد.
گزارش : محمد حقیقی راد
دبیرسرویس خبر : سید محمد موسوی