
حسن نیازمندی، کارآفرین جوان میگوید: اگر کمک مالی کمیته امداد نبود، نمیتوانستم کارم را توسعه دهم و این خلاصه داستان زندگی شغلی جوان ایلامی است که تابلوساز است و با علاقه، روشنایی را به سردر مغازهها و ادارات میآورد، در مقطعی از زندگیاش اما وام اشتغالزایی کمیته امداد روشنی بخش کسب و کار این جوان شد.
از کارش با عشق حرف میزند، این قدر اصلاحات فنی به کار میبرد که فهمیدن کلامش را سخت میکند. بعد از هر کلمهاش کمی تامل میکند، به قول خودش «قطر قلم» (فاصله بین حروف در تابلوسازی) میزند، از شغلش که حرف میزند، ناخودآگاه، تابلویی هم میسازد.
برای حسن نیازمندی، زندگی یک تابلو است، تابلویی درخشان و نورانی که همه حرفهای آن در جایی درست، جای خوش کردهاند و فرسنگهای دور هم به چشم میخورد، به شرط آن که تابلو، یا همان زندگی، با ظرافت زندگی شود.
روزهای خوش تابلوسازی
نیازمندی ۳۷ ساله، هنوز روز اول شروع کارش را به یاد دارد. او ۲۰ سال سن داشت که کسب و کار خودش را به راه انداخت. کسب و کار کوچکش از یک مغازه کوچک شروع شد، جایی که به صورت دستی، تابلوها را میساخت. او هر روز از ساعت ۸ صبح، به امید رونق کسب و کارش، کرکره مغازه را بالا میداد و دست به کار میشد برای به دست آوردن روزی حلال.
هنوز به سال نرسیده با سود درآمدش، کارش را توسعه داد و وسایل جدیدی خرید. کمکم کارگرانی را استخدام کرد، جای بزرگتری را تهیه کرد. زندگی برای حسن، بالا و پایین خودش را طی میکرد. او اما میگوید که از نبض زندگیاش، از پستیها و بلندیهایی که در روزمرگیهایش داشت، راضی بود. با این وجود اما نیازمندی توضیح میدهد گاهی اوقات باید ریتم زندگی را به هم زد و آهنگ جدیدی از زندگی را نواخت، به همین دلیل بود که آرزوی چند سالهاش را به کار بست.
این جوان تابلوساز همیشه دوست داشت که کارش را رونق دهد و از ترفندهای کاری و با دستگاههایی استفاده کند که پیش از این نمیتواست استفاده کند. تهیه دستگاههای جدید، نیاز به سرمایه زیاد داشت، سرمایهای که پنج سال پیش، این جوان در دست و بال خود نداشت. فکر توسعه کارش اما مانند خوره به جانش افتاده بود، به همین دلیل، به فکر چاره افتاد، چارهای که در نهایت او را به درب کمیته امداد شهرستان محل زندگیاش در ایلام کشاند.
وقتی امداد یاریرسان اشتغال است
نیازمندی تعریف میکند که پنج سال قبل، از کمیته امداد ئ۶۰ میلیون تومان دریافت کرد. آن زمان با ۶۰ میلیون تومان توانست، دو دستگاه برای توسعه کارش تهیه کند. حسن میگوید که اگر آن زمان این دو دستگاه را تهیه نمیکرد، هیچ وقت نمیتوانست کارهایی را که حالا انجام میدهد، انجام دهد و بسیاری از مشتریهایش را از دست میداد، به اضافه این که حالا حتی با همان هزینه، آن دستگاه را نمیتواند تهیه کند. با اضافه کردن همین دو دستگاه بود که او توانست، سه کارگرش را حفظ کند؛ در غیر این صورت به قول این تابلوساز، باید کسب و کارش را تعطیل میکرد.
او تعریف میکند که بعد از ارائه طرحش، کارگزاران کمیته امداد با طرح او موافقت کردند و او را برای دریافت وامش به بانک فرستادند. نیازمندی دوست دارد که برای توسعه کارش، دوباره از کمیته امداد وام دریافت کند؛ با وجود همه مشکلاتی که در ابتدا وجود داشته است، حسن تاکید میکند که اگر کمکهای مالی این نهاد نبود، نمیدانست حالا باید چه کار کند و مشغول به چه کاری بود.
«پایگاه خبری گیتیآنلاین درباره صحت یا رد ادعاها قضاوتی ندارد و مسئولیتی نمیپذیرد»