گیتی آنلاین_ «پویا محسنی» در یادداشتی به عنوان «درد دلهای یک دست فروش با رئیس جمهور» به پایگاه خبری گیتی آنلاین آورده است؛
آقای پزشکیان به فکر ما دست فروشان بیچاره که در تابستان و زمستان با بساط ذرت و شلغم و لبو به عنوان شغل چندم کسب درآمد میکنیم تا با پول آن بتوانیم از دکه روزنامه فروشی مجله ، روزنامه و محصول فرهنگی تهیه کنیم باشید.
قصه دردها و مشکلات ما زیاد است و وقت شما هم کم ، خصوصا این روزهای که همه به شما علاقهمند شدهاند یا برایتان رزومه میفرستند یا استوری و وضعیت میگذارند ، یا چرخش میکنند یا نرمش!
ولی چه بگویم که وضعیت ما واضح هست و سواد نوشتن و گفتن دانشگاهی و نخبه گرایانه را نداریم. سواد من در حد فهم این جدول و نمودارهایی که شما و دیگر عزیزان در مناظرهها نشان میدادید نیست ، تورم فلان درصدی و تک رقمی و بیشتر و کمتر را هم متوجه نمیشوم ، ولی قیمت روغن و نان و سبزی جات و مخلفات که برای کارمان میگیریم را خوب می فهمیم.
سود ما روز به روز کمتر میشود ، تازه اگر هم همهچیز هم بر وفق مراد باشد آن وقت ماموران شهرداری را کجای دلمان بگذاریم که بی هوا و بی پروا به خود ما و بساط ما حمله می کنند و تمام سرمایه ما را به هم می ریزند و برخی مواقع زحمت می کشند و خودمان را هم مُشت و مالی می دهند و می گویند سد معبر کردهاید.
نمی دانیم باید از بخت و اقبال خود شکوه و شکایت کنیم یا به شما که راهبر و مدیر و رئیس این ملک هستید دردل خود را بگوییم. هر چه هست ما که تازه شغلی و درآمدی داریم صورتمان را با سیلی سرخ میکنیم ، خريد کتاب و مجله و پرداختن به فرهنگ که پیشکش.
این روزها همه برای شما نسخه می پیچند و دست فرمان میدهند که چپ برو یا راست ، بر همین فرمان پیش بروید یا تغییر جهت بدهید ، ما این چیزهای قلمبه سلمبه را نمیدانیم ولی انواع روغن غذایی و ارزان ترین آنرا را خوب می شناسیم!
بله آقای پزشکیان ، برخی که مال و اموال فراوان جمع کردهاند و به انواع تجارت ها از ساخت و ساز گرفته تا دلالی و خرید و فروش ملک ، باغ ، ویلا و ماشین مشغولند و ذرهای هم به طبقه فرودست و ما بساطی ها فکر نمیکنند ، کلا مباحث عدالت و توسعه ، مردم داری و حمایت از محرومان در همان مرحله شعار باقی می ماند و هیچگاه روی عملی شدن به خود نمی بیند.
اقای دکتر ما که دقیقا نمیدانیم برجام چیست و از فرجام برجام و خارج شدن و آتش زدن ها اطلاع چندانی نداريم ، فقط میدانیم که هرچه هست زندگی ما را خوب دچار تلاطم کرده و بعضا به آتش کشیده است!
آیا اخیرا یک آدم غیر کت و شلواری که بوی روغن و فلافل و ذرت و ذغال بدهد آمده به شما رزومه بدهد؟ مگر نه اینکه میگویند شما صدای بی صدایان هستید ، آیا این قولها هم از جنس همان وعده ای سر خرمن هستند و پس از رسیدن به مراد به نسیم فراموشی سپرده میشوند.
آقای پزشکیان در زمستان به خاطر کمبود گاز ، مجبوریم سیلندرها و پیکنیک های را با قیمتی گرانتر تهیه کنیم و و در تابستان هم به دلیل ناترازی برق ، همسایه حاضر نیست به اندازه یک روشنایی به ما برق بدهد و مجبوریم از چراغ نفتی استفاده کنیم. چرا، واقعا چرا کشوری که یکی از دارندگان ذخایر عظیم گازی جهان است در زمستان با کمبود گاز مواجه شود و چرا کشوری که مشکل تامین برق دارد برقش را صادر می کند؟
آقای پزشکیان ، دست فروشی شغل سوم من است و نمی توانم هر شب برای اجناسی که میفروشم قیمت جدید تعیین کنم ، برخی آدم ها که دستشان و بهتر بگویم وسعشان به خریدن و خوردن غذاهای آنچنانی نمی رسد به ناچار به سراغ فلافل و سمبوسه و ذرت که هم لاکچری و باکلاس به نظر میرسد و هم شکم پُرکن است میآیند اما مگر می شود با گران کردن این غذاهای به ظاهر لاکچری ، برخی را از خریدن و خوردن همان نیز محروم کرد؟
آقای پزشکیان این روزها شما خیلی درگیر هستید ، ما هم که پول بلیت هواپیما و اتوبوس را هم نداریم که خدمت شما برسیم و در این شرایط و ایام پرمشغله شما انتظار دیدارتان را هم نداریم ، فقط لطف کنید تصمیماتی بگیرید که اثرش را در سفرهها و بساط هایمان ببینیم.
مهم نیست که از میان اصلاح طلب و اصولگرا و انقلابی چه کسی را وزیر و مسوول رسیدگی به این قصه ها و غصه ها قرار میدهید ، اما خواهشا به مسئولان بفرمایید به جای حرف زدن و وعده دادن، کاری کنند که همه ما نتیجه اقداماتشان را نه در حد حرف و تیتر رسانهها، بلکه در سفرهها ببینیم.