آیا سگها دنبال تمدن و شهر نشینی هستد؟
جواد سالاروند/ دکترای منابع طبیعی
سگ حیوانی بسیار دوست داشتنی و از آفریده های زیبای خداوند است. ویژگیهای زیادی در سگ ها وجود دارد که شاید مهم ترین آنها وفا داری باشد. در گذشته و شاید قبل از شهر نشینی سگ همیشه در کنار انسان و به عنوان جزئی از سرمایه او در اختیارش بوده است. امروزه متاسفانه به شکل بسیار تصاعدی شاهد روند رو به رشد این حیوان در قلمرو های حاشیه ای زندگی انسانها هستیم. حاشیه هایی که به زودی از بین خواهند رفت و این حیوان در متن زندگی انسانها قرار می گیرد، آنهم نه به شکل حیوانی وفادار ، بلکه به عنوان یک آفت و یک معضل. بر اساس روابط اکولوژیک، آشیان اکولوژیک یعنی تفکیک ژنتیکی مشخص در بین گونه ها منجر به فعل و انفعالاتی در بین اکوسیستم می شود، که هر گونه آشیان اکولوژیک متفاوتی را اشغال می کند. در طبیعت و محیط زیست یک اصل اکولوژی به نام ظرفیت برد زیستگاه وجود دارد، بدین معنی که در یک زیستگاه ، تعداد محدودی از یک گونه و یا چند گونه می توانند زندگی کنند. در صورتیکه این تعداد زیاد شوند، جا برای زیست آنها تنگ و آب و غدا و سر پناه که سه نیاز اصلی موجودات است کم و کمیاب می شود، پس به طور طبیعی یا عده ای از این موجودات به دلایل مختلف از بین می روند، یا به مناطق دیگر مهاجرت می کنند. که در هر صورت سرنوشت آنها مشخص و به سمت نابودی است. البته در طبیعت و محیط زیست در صورت عدم دخالت انسان، یک زیستگاه و یک اکوسیستم می تواند با هومئو ستازی ، خود را با شرایط وقف دهد و شرایط را کنترل کند. ولی در جایی که انسانها زندگی می کنند و زیستگاهی که در اختیار آنها هست که نام آن شهر هست، امروزه به شدت توسط آفتی به عنوان سگهای بلاصاحب تهدید می شود و چه بسا جان و مال و زندگی آنها را با خطر مواجه سازد. تعاریفی که در بالا در خصوص اکولوژی و طبیعت ذکر شد، در حوزه زندگی انسان و شریک ناخوانده آنها(سگ) دقیقا برعکس عمل می کند. یعنی سگهای که در حاشیه شهرها زندگی می کنند برای پیدا کردن آب و غذا به داخل شهرها هجوم می آورند و چون در داخل شهرها و در سطل آشغالها غذا به اندازه کافی وجود دارد، به تدریج زیستگاه این حیوانات از حاشیه شهرها به داخل شهرها عوض می شود. از نظر اکولوژی موجوداتیکه تغذیه خوب و آرامش دارند قدرت باروری ، میل به جفتگیری آنها بیشتر می شود. معمولا سگ ها در سال یک یا دو بار جفتگیری و زاد و ولد دارند و معمولا از سه تا دوازده توله به دنیا می آورند، حال با یک حساب سر انگشتی اگر در یک شهر چهارصد سگ وجود داشته باشد، که معمولا بیشتر هست، از این تعداد دویست قلاده ماده باشد، و از این دویست قلاده سگ ماده، صد قلاده باردار شوند و به طور میانگین و با احتساب تلفات و بقیه شرایط هر کدام چهار توله متولد و بزرگ کنند در هر دوره چهارصد و در سال حدود هشتصد سگ به این جمعیت سگ های شهر نشین اضافه می شود و در یک دوره پنج ساله حدود چهار هزار سگ. حال اگر شهرداری در یک مکان تحت عنوان عقیم سازی بتواند صد سگ را نگهداری و تغذیه کند، چون معمولا عمر سگ حدود ده تا دوازده سال است، عملا این زحمت و کار اصولی که به سختی هم حادث شده خیلی به چشم نمی آید. از طرفی چون این حیوان آفریده خداوند است و حق حیات دارد، پس کشتن آن امری بسیار نادرست و قبیح است. پس وقت آن رسیده است که نهادهای متولی و در راس آنها فرمانداریها و استانداریها، قوانین، دستورالعمل و بخشنامه هایی صادر و اگر این قوانین وجود دارد آنها را اجرایی کنند. در غیر اینصورت بحران سگهای بلا صاحب را نیز باید به بحرانهای زیست محیطی دیگر همچون، بحران آب، فرونشست زمین، خشکسالی، آتش سوزی، آفت جوانه خوار و غیره اضافه نمود.
لازم به ذکر است که اجرا و اعمال هر قانون در ابتدا ممکن است با مشکلاتی مواجه باشد، که به مرور زمان مردم به آن عادت می کنند و خود را تابع اجرای آن می دانند. بطور مثال در اجرای بستن کمربند ایمنی همه ما ابتدا مقاومت ، ولی اکنون به آن عادت کرده ایم.
باید بدانیم که هر سگ در گذشته صاحب داشته و اصولا سگ بلا صاحب وجود ندارد، بلکه طمع و زیاده خواهی انسانها وعلاقه به استثمار حیوانات این معضل را به وجود آورده است بدین صورت که یک حیوان را به هر دلیل به بردگی خود در می آورد و تا زمانیکه دوست دارد و از آن لذت می برد و یا کارش وابسته به آن حیوان هست او را نگهداری ، در غیر اینصورت آنرا در گوشه ای رها می کند. پس لازم است که این روابط، قانونمند، بهینه شوند. پیشنهادات:
۱_ شناخت اکولوژی رفتاری این حیوان و استفاده از روشهای علمی برای کنترل این حیوانات.
۲- احداث مکان نگهداری سگهای بلاصاحب ، عقیم سازی و نگهداری این حیوانات به شکل اصولی.
۳_ ممنوعیت نگهداری سگ برای همگان
۴_شناسایی کسانیکه به هر دلیل قصد نگهداری سگ را چه در روستا و چه در شهر دارند و شناسه دار کردن سگهای آنها، به نحویکه هرکس به خود اجازه ندهد این حیوان را استثمار کند و تا وقتیکه برایش سود داشت نگهداری کند و زمانیکه پیر یا مریض و یا بار دار شد آن را رها کند.
۵- با توجه به اینکه سگ هم آلودگی صوتی دارد و هم پسماند و هم از نظر بهداشتی می تواند برای انسان ضرر داشته باشد، کسانیکه قصد نگهداری دارند می بایست به نهادهای متولی عوارض پرداخت کنند.
اگر یکسری قوانین و بخشنامه بدین شکل اجرا شود در طول یک دوره کوتاه مدت، سگ بلاصاحبی وجود نخواهد داشت. نهادهای متولی از جمله شهرداری می توانند نه تنها از این طریق درآمد خوبی کسب کنند، بلکه یکی از معضلات حوزه کاری خود که همان سگهای بلا صاحب هست، که مجبور هستند مبالغ و وقت زیادی برای آن هزینه کنند و معمولا هم به نتایج مطلوب نمی رسند، را حل کنند. به امید روزیکه رفتار انسانها بر پایه حکمت و خرد ورزی باشد نه طمع و آز.امروزه متاسفانه به شکل بسیار تصاعدی شاهد روند رو به رشد این حیوان در قلمرو های حاشیه ای زندگی انسانها هستیم. حاشیه هایی که به زودی از بین خواهند رفت و این حیوان در متن زندگی انسانها قرار می گیرد، آنهم نه به شکل حیوانی وفادار ، بلکه به عنوان یک آفت و یک معضل.