هنوز ۲ ساعت از آتشبس میان رژيم صهیونیستی و حزبالله لبنان نگذشته بود که نزدیک به بیست هزار تروریست از مرزهای شمالی سوریه که تحت کنترل دولت ترکیه است و آمریکا بیش از ۲۰ پایگاه نظامی در آن منطقه دارد، به درون خاک سوریه سرازیر شدند و با انواع تسلیحات مدرن, عمدتاً ساخت آمریکا و اسرائیل دست به شورش، قتل عام و تخریب منازل و زیر ساختها زدند. تروریستها که نام «تحریرالشام, آزادکننده شام»! را بر آنها نهاده بودند، مجموعهای از ملیتهای مختلف، تاجیک، ازبک، اویغور، ترکستان (بخشهایی از قفقاز)، اردن و شماری نیز از سوریه و… بودند.
سازماندهی این تعداد تروریست از ملیتهای مختلف و آموزش آنها برای یک هجوم برقآسا و غافلگیرکننده، دستکم به دو تا سه ماه طراحی و برنامهریزی قبلی نیاز دارد و این برنامهریزی در توان و حد و اندازه گروههای تروریستی، مخصوصاً از نوع تکفیری آن نیست و بیتردید باید از سوی یک یا چند دولت انجام گرفته باشد.
تروریستها از مرزهای جنوب ترکیه و شمال سوریه وارد خاک سوریه شدند; که عبور این انبوه ۲۰ هزار نفری نمیتواند بدون اطلاع و همکاری دولت اردوغان باشد. در مرزهای شمالی سوریه نزدیک به ۲۰ پایگاه نظامی آمریکا مستقر است و به وضوح میتوان نتیجه گرفت که هجوم تروریستها با اطلاع و اشراف ارتش آمریکا صورت گرفته است.
تروریستها در همان ساعات اولیه هجوم به صراحت اعلام کردند که اسرائیل را به رسمیت میشناسند و حتی از دوستی با رژیم صهیونیستی سخن گفتند! اگرچه بدون این اظهارات نیز به وضوح میتوان دید که مواضع تروریستها با مواضع بارها اعلام صهیونیستها, درباره مقاومت و سوریه انطباق کامل دارد.
تعداد قابلتوجهی از تروریستها نیز از جنوب سوریه و مرزهای شمالی اردن وارد خاک سوریه شده بودند. ۰
نکات فوق که فقط بخشی از شواهد و قرائن موجود است کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که دولت بشار اسد در حمله مشترک آمریکا، اسرائیل، ترکیه و اردن سقوط کرده است و تروریستها فقط ماموریت اجرای دستورات دیکته شده را داشتهاند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی هم در این خصوص چنین اظهار داشت: در وقایع اخیر سوریه عامل اصلی توطئهگر و نقشهکش اصلی و اتاق فرمان اصلی در آمریکا و رژیم صهیونیستی است، قرائنی داریم، این قرائن برای انسان جای تردید باقی نمیگذارد.
اسرائیل در مواجهه با حزب الله لبنان شکست خورد. جان مرشایمر استراتژیت آمریکایی و نویسنده کتاب “لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا” تاکید می کند”همه گزینه ها اسرائیل در بر خورد با حزب الله شکست خورده اند و اسرائیل در بن بست عمیقی قرار گرفته اند و از آنجایی که ما آمریکایی ها بدون قید و شرط از آن حمایت می کنیم, آمریکا نیز در بن بست عمیقی قرار دارد”.
اسرائیل پروژه ناکامی اش را در مواجهه با حزب الله لبنان را ایران و سوریه می داند.سوریه ماهها تحت بمبارانهای فزاینده اسرائیل قرار داشت و در پشتصحنه، ایالات متحده و کشورهای خلیجفارس به صورت دیپلماتیک با او در تماس بودند؛ این رویکرد پنهانی و دوگانه برای اعمال فشار به بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه بود تا از اتحادش با حزبالله و ایران که مهمترین همپیمانان منطقهای او هستند، دست بکشد.
روزنامۀ «اسرائیل هیوم» خبر داد که رژیم صهیونیستی پیام تهدیدآمیزی به بشار اسد رئیسجمهور سوریه فرستاده است.
در این نامه آمده است: اگر در جلوگیری از انتقال سلاح از خاک سوریه به لبنان جلوگیری نکنید، سرنوشتی مانند سرنوشت سید حسن نصرالله خواهی داشت.
پیش از این نیز روزنامۀ الاخبار لبنان نوشته بود صهیونیستها در تلاشاند از طریق وعدههای اردن و امارات برای بازسازی سوریه, بشار اسد را قانع کنند که از سپاه پاسداران و حزبالله بخواهد خاک سوریه را ترک کنند!
البته, بدیهی است که در این میان، نمیتوان و نباید برخی دیگر از عوامل مؤثر و یا شتابدهنده داخلی در دولت سوریه را نادیده گرفت.۱۴ سال جنگ داخلی در سوریه شیرازه ارتش سوریه را از هم پاشانده بود و ارتش سوریه از عناصر زاویهدار و حتی همسو با دشمن، پالایش نشده بود!
بازسازی ارتش سوریه هم پس از جنگ اوکراین و روسیه و کاهش حضور روسیه در سوریه و قطع کمک های تجهیزاتی روسیه (که خود در جنگ با اوکراین به آنها نیاز بیشتری دارد ) تفریبا متوقف شده بود. ضعف مالی دولت و اقتصاد ویران سوریه هم مزید بر علت بود.
شهید همدانی دور قبلی آشوبها, وقتی کمتحرکی ارتش را مشاهده کرد به بشار اسد توصیه کرد که مردم را مسلح کن و این اقدام هوشمندانه مانع از سقوط دولت شد. و این اهمیت داشتن پایگاه مردمی برای هر حکومتی است.
در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ در جمهوری اسلامی مشاهده کردیم که فتنه گسترده ای توسط دشمنان طراحی شده بود; اما با حضور و حمایت گسترده مردم از نظام, به حول و قوه الهی به اهداف خود نرسیدند و فتنه و شرشان خنثی شد. الحمدالله
در ادامه این یادداشت, اشاره ای به نقاط و مواضع مثبت بشار اسد می پردازم. تنها رئیس جمهوری که در بین کشورهای منطقه، زمان حملهی صدام از ایران تمام قد و شجاعانه حمایت کرد و حتی به ایران تسلیحات داد حافظ اسد بود و این روحیه کاملا در بشار اسد وجود داشت.سالها سوریه به خاطر عدم معامله بشار اسد با غرب، مورد محاصره اقتصادی و تحمیل جنگ ویرانگر چه از طرف داعش , چه صهیونیست ها بود و ذرّه ای در مقابل خواستههای آمریکا از جمله عدم حمایت از ایران و حزب الله کوتاه نیامد!
واشنگتنپست: اسد قبل از سرنگونی توافق با آمریکا مبنی بر دور شدن از ایران را رد کرد.نشریه آمریکایی واشنگتنپست گزارش کرد که «بشار اسد» رئیس جمهور پیشین سوریه، قبل از «سرنگونی» خود، توافق با آمریکا مبنی بر دور شدن از ایران را رد کرد./ایسنا
با وجود اینکه بیش از ۸۰ درصد نفت سوریه توسط آمریکا غارت میشود و اکثر زیرساختهای مهم سوریه توسط داعش،آمریکا و صهیونیستها از بین رفته، ولی بشار اسد کشور را حفظ کرد.
در حمله صهیونیستها به غزه و لبنان بشار اسد کاملا از جبهه مقاومت پشتیبانی کرد و در پذیرایی از آوارگان لبنانی سنگ تمام گذاشت( دستور داد تمام هتلها با هزینه بسیار ناچیز به آوارگان اسکان دهند)
در مقابله با داعش و حفاظت از حرم های مطهر کاملا دست ایران و سایرگروهای مقاومت را باز گذاشت و لذا در دوران بشار اسد, نظامیان سوریه احترام خاصی برای ایرانی ها قائل بود.
بشار اسد دست ایران را در سرمایه گذاری اقتصادی کاملا باز گذاشته بود. که متاسفانه ایران استفاده لازم را نکرد!
حمایت و همکاری با شیعیان سوریه یکی از ویژگی های بشار اسد بود. و در یک جمله یکی از دلایل سقوط بشار اسد،انتقام از او بابت نقاط قوتش می باشد!
اما طبیعتا, بشار اسد نقاط ضعفی هم داشت؛ تحولات اخیر سوریه گویای فریب استراتژیک و نتیجه اعتماد به سیاست های قدرت های بزرگ در منطقه بود.
رهبر انقلاب در ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ در توصیه ای به بشار اسد چنین گفت: ” غربی ها و دنباله های آنها قصد دارند با وعده هایی که هیچ گاه به آن عمل نخواهند کرد سوریه را از معادلات منطقه خارج خواهند کرد.
و همچنین, پس لرزه های داخلی, دولت سوریه را تضعیف کرده بود. یکی از مهمترین شهر های سوریه حلب, قلب اقتصادی کشور که متأسفانه! در حمله داعش با خاک یکسان شدو در واقع سوریه ضربه بسیار بدی از لحاظ اقتصادی خورده بود.
از طرفی هم که سوریه زمانی قطب توریستی بود و با خرابی ها و ناامنی هایی که رخ داده بود، صنعت توریسم آنهم هم نابود شده بود. و همچنین صنعت کشاورزی و دامپروری. از همین رو وضعیت اقتصادی بشدت خراب شده بود; که حتی بشار اسد توانایی دادن حقوق به نظامیان خودش رو هم نداشت! عدم حقوق مکفی به نظامیان باعث شد که اسرائیل با پرداخت رشوه به شدت در داخل نظامیان نفوذ کند!
از طرفی مردم سوریه تحت الشعاع کار رسانه های معاند, به حضور نیروهای ایرانی, عکس العمل منفی نشان می دادند! و ایران را مسبب تمام مشکلات و فشارهادر کشورشان می دانستند! و گویا, فراموش کرده بودند که سپاه جمهوری اسلامی در سخت ترین بحران ها, مدافع امنیت سوریه و با تمام قوا با داعش در سوریه مبارزه کرده بودند.
با کمال تاسف! اسد رفت. ایران و حزبالله خارج شدند. فاتحان دمشق هم به هزار روش ارادت و دوستی خودشان را به اسرائیل نشان دادند. در عوض اسرائیل کودک کش مشغول شخم زدن خاک سوریه و نابود کردن همه زیر ساخت های سوریه است.
و از سوی دیگر اسرائیل تا عمق چند ده کیلومتری پیشروی کرده و به ۲۰ کیلومتری دمشق رسیده، زیر ساخت های نظامی و پدافندی و هواپیماها و فرودگاه های سوریه را منهدم کرده و در عین حال موساد، در حال ترور دانشمندان این کشور است.
منابع نفتی هم که سالهاست توسط اشغالگران آمریکایی و قاچاقچیان وابسته به دولت اردوغان غارت می شود. دونالد ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود گفته بود:” من سربازان را در سوریه رها کردم تا نفت را ببرم. نفت را گرفتم. تنها نیروهایی که دارم نفت را می گیرند. آنها از نفت محافظت می کنند. من نفت را تحویل گرفتم… ما نفت را داریم. همین الان. ، ایالات متحده نفت دارد!”
اگر «مردم سوریه» کمترین اهمیت و اعتباری برای آمریکا و غرب داشتند، در طول دو دهه گذشته مورد تحریم قرار نمی گرفتند و منابع شان غارت نمی شد!
اساسا اگر ملت های منطقه کمترین موضوعیتی برای غرب داشتند، رسانه ها و سیاستمداران آمریکا و اروپا باید قبل از هر کس دیگری، گریبان دیکتاتورهایی مانند بن سلمان در عربستان و ملک عبدالله در اردن و دیگر زمامداران سرکوبگر در بحرین و امارات و مصر و حتی اردوغان را می گرفتند.
اما مسأله آنها مردم نیست، بلکه مشابه همان بلایی را که بر سر ملت های لیبی و افغانستان و عراق و فلسطین در آوردند، برای سوریه تدارک دیده اند.سرهنگ بازنشسته آمریکایی: ما در سوریه شکل تازه ای به تروریستها دادیم تا بتوانیم از آنها برای منافع خود بهره ببریم!
هر چند در این روزها، آمریکا, اسرائیل, ترکیه, اردن و چند دولت دستنشانده عربی در خوشحالی و ذوقزدگی از سقوط دولت سوریه که پایگاه مؤثری برای جبهه مقاومت بود، با دُمشان گردو میشکنند وشماری از پادوهای داخلی آنها نیز در این خوشحالی، زلفهای خود را به دُم آنها گره زدهاند! و این همه در حالی است که سقوط دمشق همه ماجرا نیست. جبهه مقاومت از آغاز تاکنون به پرچمداری ایران اسلامی و رهبری امام خمینی و امام خامنهای، عقبههای سخت و نفسگیری که ماجرای اخیر بسیار کوچکتر از آنها است را با موفقیت پشت سر گذاشته است و امروزه به قطب قدرتمندی نه فقط در منطقه بلکه در عرصه بینالملل تبدیل شده است.
ستونهای این جبهه همچنان با اقتداری مثالزدنی پا برجاست و به گزارش مؤسسه آمریکایی «هری تیژ» به تسخیر قلبها نه فقط در میان ملتهای مسلمان، بلکه در اقصی نقاط جهان مشغول است. سقوط دمشق اگر چه رخدادی تاسفآور و ناخوشایند است ولی بدیهی است که پایان ماجرا نیست و این قصه سر دراز دارد. و باید از قول خدا خطاب به ذوقزدگان گفت «فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا»… پس باید از خندههایتان بکاهید و [به خاطر آنچه در پیش دارید] بسیار گریه کنید. ان شاء الله
لاحول و لاقوه الابالله العلی العظیم