• امروز : یکشنبه - ۱۷ تیر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 7 July - 2024
0
روایت امید و تلاش کار آفرین جوان؛

درباره همت «فاطمه سریر پور» در کارآفرینی و احیای صنایع دستی منطقه‌ اش؛ خودم را باور کردم

  • کد خبر : 52451
  • ۰۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۱:۳۰
درباره همت «فاطمه سریر پور» در کارآفرینی و احیای صنایع دستی منطقه‌ اش؛ خودم را باور کردم
از آن خانم‌ هایی است که آدم آرزو می‌کند کاش تکثیر می‌ شدند تا هر شهر و روستای دورافتاده یک سریر پور داشته باشد.

گیتی آنلاین_ در گفتگوی اختصاصی با کار آفرین برتر در بخش صنایع دستی که جز ده بانوی دعوت شده به کنگره ملی زنان و همچنین اشتغال زایی برای بیش از هزار نفر و شرکت در ۱۰۰ نمایشگاه داخلی و بین المللی می باشد، نشستیم که در ادامه به آن افتخارات این بانوی کار آفرین می پردازیم.

وی به عنوان مقدمه این چنین بیان می‌کند، کارآفرینی فی نفسه پیچیده است و شروع کردن هر کاری سختی هایی دارد، حال آنکه این مهم برای بانوان شاید دشوارتر نیز باشد. البته در این کارزار نقش بانوان می تواند با وجود تفاوت در خلقت و فطرتشان و روحیه و رویه آنها، اساسی و قابل ملاحظه باشد.

وی ادامه داد: در هر صورت کمتر شاهدیم که بانوان در جامعه به موضوعات کارآفرینی ورود کنند، هرچند این رویه درحال تغییر است ولی باز بروکراسی ‌ها و رفت و آمدهای ادارات یک‌ طرف، قوانین هم کمی سنگ جلوی پای خانم ‌هاست.

سریرپور در ادامه می گوید: کار من هنر مادری من است که ریشه من است و اگر همه ما هنر مادری این سرزمین را به دختران انتقال دهیم قطعا سفره ای گسترده است که خیلی ها میتوانند از آن بهره ببرند.

خودش را این چنین معرفی کرد

من متولد ۱۳۶۸ در روستای جدول نو دژکوه اقلید در استان فارس هستم. پدربزرگم کدخدای روستا جدول نو بود و اهل خیر. مثلاً از زمانی که پدرم صاحب وانت شد، بخش زیادی از کارهای مردم روستا با آن ماشین انجام می‌شد.

در کل، تصویری که از خانه پدری ام دارم این است که خانه ما به نوعی پاتوق اهالی برای کارهای مختلف بود، چون نگاه پدرم این بود که آدم باید خیرش به دیگران برسد. پدرم همیشه به من میگفت دوست دارم یک روز یکی از زنان موفق کشور شوی تا به مملکت خدمت کنی.

این گفته سرلوحه زندگی من قرار گرفت و متوجه شدم پدرم آدمی است که آبادی روستا را بر هر چیزی ترجیح می‌دهد و سعی می‌کند برای روستایش کار کند تا فرد و شخص خودش بود.

من هم اگرچه نتوانستم زن موفقی برای مملکت باشم اما سعی کردم در منطقه خودمان تا جایی که می‌توانم کار کنم و تأثیرگذار بوده و کارآفرینی داشته باشم.

زندگی من از کودکی به‌ گونه‌ ای بود که مثلاً کارهای کشاورزی را دسته جمعی انجام میدادیم؛ چه در جمع کردن محصول و چه در کارهای دیگر.

یادم هست آن زمان‌ ها عمویم وقتی کار تمام می‌شد، میگفت باید راننده تراکتور شویم! بخش سخت ماجرا این بود که باید تراکتور را از پلی که عرض کمی داشت رد میکردیم. این را به این خاطر گفتم که بدانید خانواده تا چه اندازه می‌تواند در ایجاد اعتماد به نفس در فرزندانش تأثیر داشته باشد.

من به صنایع دستی عشق می ورزم و سعی دارم به کمک خانم های خوش ذوق و هنرمند میراث گذشتگان را حفظ و اشاعه دهم.

در شروع گفت‌وگو بد نيست بدانيم چگونه وارد اين صنعت شديد؟

من با دیدن یک پیامک تصمیم گرفتم در کلاس خیاطی شرکت کنم. وقتی برای کلاس مراجعه کردم، گفتند ظرفیت کلاس خیاطی تکمیل شده اما کلاس‌ های قالیبافی و گلیم ‌بافی هنوز ظرفیت دارند و من هم در آن کلاس‌ ها نام ‌نویسی کردم.

حضور در کلاس گلیم ‌بافی سبب شد تشویق شوم و در ۲۰ کلاس هنری و صنایع دستی شرکت کنم و مدرک آن‌ها را بگیرم. تابلو فرش، گلیم ‌بافی، حصیر بافی، منبت، معرق کاری و گل‌ سازی از جمله کلاس‌ هایی بودند که شرکت کردم. و این یک شروعی شد که من پا بگذارم در عرصه کارآفرینی.

وقتی خودم را باور کردم

سال ۱۳۹۳ میراث فرهنگی ۱۰ مادربزرگ را جمع کرد تا بافت سوخته یا شیشه درمه ‌بافی را که یکی از دست ‌بافته‌ های منحصر به فرد عشایر فارس و هنر بسیار سختی است، احیا کند.

من و یکی از دوستانم هم در این کلاس شرکت کردیم. یادم هست به ‌خاطر سختی یاد گرفتن این هنر، مبلغ کلاس زیاد بود. آن زمان برای چهار جلسه ۱۵۰هزار تومان پرداخت کردیم. یادم هست آن روز در کلاس، استادم و دوستم شروع کردند به بافتن اما استاد چیزی به من یاد نداد.

وقتی کلاس تمام شد، دار را به خانه بردم چون به اسم من بود. در خانه شروع کردم به بافتن و جالب این بود هر جایی اشتباه میکردم، احساسم به من میگفت اشتباه کرده‌ ام و کار را می‌ شکافتم و از نو شروع می‌کردم.

خلاصه تا نیمه‌ های شب بافتن و شکافتن را تکرار کردم تا بالاخره توانستم کار را تمام کنم. فردا دار را خالی بردم؛ وقتی مربی گفت: «چرا دار خالی است؟» گفتم: «از بس اذیت شدم، کار را بریدم و انداختم دور!» مربی اول باور کرد، وقتی محصول کارم را بیرون آوردم و به او و دوستم نشان دادم، می‌توانستند باور کنند خودم همه آن را بافته ام.

آنجا بود که یاد جمله معروف پدرم افتادم که هر وقت میخواست تشویقم کند، میگفت: «فاطمه بهترین دختر دنیا است» و وقتی هم میخواست تنبیهم بکند، میگفت: «من فکر کردم فاطمه بهترین دختر دنیاست»؛ وقتی این جمله را از پدرم میشنیدم ناراحت میشدم و همه تلاشم این بود خودم را به فاطمه‌ ای بهتر تبدیل کنم تا پدرم خوشحال شود.

آن حرف پدرم همیشه در من زنده است و زندگی می‌کند. آن روز هم سبب شد بتوانم کارم را درست انجام دهم. استادم حرف را برعکس زد اما من هم سعی کردم بر عکس حرف او عمل کنم و شکر خدا موفق شدم. نکته جالب اینکه همین الان گاهی که استاد نکاتی را فراموش می‌کند، از من می پرسد.

وقتی توانستم برای نخستین بار آن دست بافته را ببافم، خودم را باور کردم، فهمیدم می‌توانم از پس خیلی از کارها برآیم. نکته مهم اینکه قشقایی ها به کسی که شیشه ‌درمه را ببافد هنرمند می‌گویند، چون بافتن آن، کار هر کسی نیست.

سرمایه اولیه تان از کجا تامین شد؟

باید بگویم من از صفر شروع کردم. در نمایشگاه، هنرهای خانم های هنرمند را به قیمت واقعی میفروختم ولی خیلی از این مادران میگفتند پول را لازم نداریم. و این پول دست من امانت می ماند و با این پول چند روستا و منطقه عشایر نشین دیگر را فعال میکردم.

کارگاهتان چگونه شکل گرفت و در حال حاضر چند نفر در آن مشغول هستند؟

من در رشته های زیادی کار میکنم از جمله، حصیر که در یک روستا ۵۰۰ نفر خانم را فعال کرده ام و در حال حاضر مشغول به کار هستند. ولی در حوزه گلیم بافی در فصل کارگری تعداد ۱۰ نفر و در فصل های دیگر بیش از ۵۰۰ نفر گلیم باف با من کار میکنند.

همچنین خانم ها در رشته های دیگر مثل عروسک محلی و…. نیز در کارگاه من فعال هستند.

چرا زنان سرپرست خانوار را هدف کارآفرینی خود قرار داده اید؟

ما خیلی زود از وجود پدری آرام خوش خلق خنده رو و مردمی محروم شدیم من این کار را به خاطر مادر عزیزم شروع کردم چون مادرم سرپرست خانواده است. وقتی پدر یا همسر که نان آور خانه است را از دست می دهند امیدی داشته باشند و بر قدرت خلاقیت و خود باوری خود تکیه کنند تا بتوانند در خانه کنار فرزندانشان درآمد داشته باشند.

از ۱۰ نفر به هزار نفر

در ابتدا ۱۰ نفر را آموزش دادم اما در پایان کار متوجه شدم دو نفر از ۱۰نفر باقی مانده‌ اند. من در آموزش دادن شکست خورده بودم که البته آن هم دلیل داشت. اول، متوجه شدم مردم وقتی برای بدست آوردن چیزی هزینه نکنند، برای آن چیز ارزشی قائل نمی‌شوند؛ این درباره کلاس‌ های من هم اتفاق افتاده بود.

دوم، متوجه نبودم در آموزش‌ هایم باید هنرهمان منطقه را برای آموزش انتخاب کنم. مثلاً دختران بلوچ که سوزن دوزی می‌کنند باید در همان سوزن ‌دوزی ها دست به نوآوری بزنیم نه اینکه هنر دیگری را به آن‌ها آموزش بدهیم.

به دختر کرمانی باید قالی کرمان را آموزش داد و او را تشویق به نوآوری کرد، چون هرچه باشد سوزن دوزی در خون دختر بلوچ و قالیبافی در خون دختر کرمانی است؛ پس باید از این داشته خودشان به نفع خودشان استفاده کنیم. خدا را شکر می‌کنم که حدود هزار نفر را آموزش دادم و وارد بازار کار کردم.

پس از اولین کلاسم سراغ شناسایی هنر هر منطقه رفتم. مثلاً به روستای «ده به» رفتم و حصیر آن‌ها را دیدم، اما متوجه شدم آن‌ها حصیر را برای استفاده در خانه‌ های خودشان میبافند، چون در منطقه نخل وجود دارد و مواد اولیه به‌ راحتی در دسترس آنها است.

متوجه شدم در روستا حدود ۵۰۰ خانم هستند که این هنر را بلدند اما از هنرشان کسب درآمد نمی‌کنند. وقتی وضعیت روستا را از نزدیک رصد کردم، برای شروع سراغ ۵۰۰نفر نرفتم و فقط با یک خانواده شروع به کار کردم.

دختری را انتخاب کرده بودم که جوان بود و از پدر و مادر پیرش نگهداری می‌کرد. این دختر را انتخاب کرده بودم چون آماده پذیرش تغییر بود.

در ادامه، با خودم فکر کردم مادربزرگ ها تغییرات را راحت نمی ‌پذیرند اما یک دختر جوان آماده پذیرش تغییرات است. پس از مدتی کار کردن با این خانواده، مردم متوجه به وجود آمدن تغییرات و بهبود وضعیت زندگی آن‌ها شدند و بقیه خانم‌ها هم به سمت من آمدند.

می خواهیم بدانيم که آیا کارآفرینی یک استعداد شخصی و یا یک میراث خانوادگی است و یا تحت تاثیر مجموعه‌ای از اتفاقات خاص زندگی خلق می‌شود؟

خیر، کارآفرینی توانمندی هایی که در وجود ما است که فقط باید آن ها را کشف و باورشان کنیم و با بهره گیری از ظرفیت خانواده و اطرافیان موجب نهایت بهره وری از آنچه در محیط پیرامون زندگی ما است بشویم.

چه چیزی باعث شد که این حوزه را انتخاب کنید؟

به خاطر اینکه خودم یک مادر هستم و دوست دارم کنار فرزندانم باشم و از آن ها مراقبت کنم سعی کردم وارد حوزه صنایع دستی و توسعه مشاغل خانگی شوم تا کنار مادران عزیزی باشم که بتوانند هم از فرزندانشان مراقبت کنند هم درآمدی داشته باشند و دوشادوش همسر و یا خانواده در زمینه اقتصادی خانواده گام بردارند.

چه خصوصیاتی در خود می بینید که عامل روی آوردن شما به کارآفرینی به جای کارمندی بوده است؟

عامل اصلی روی آوردن من به کار آفرینی این بود، امید آفرینی در روستا و عشایر بوده است. چون این خانم های عزیز ایرانی توانمندی هایی دارند که من باید شهر به شهر روستا به روستا و در مناطق عشایر نشین بروم و به آن ها یاد آوری کنم که گوهری به نام هنر در وجود آنها است و چگونه از این داشته های ارزشمند خود استفاده کنند.

از تجربیات و افتخارات خود در حوزه کارآفرینی صنایع ‌دستی برایمان بگویید:

من با همکاری میراث فرهنگی سه اثر نا مملوس را ثبت ملی کردم که از جمله می توان به، کیسه بافی دژکرد، آش اسفندی شمال فارس و شاهنامه خوانی دژکرد اشاره کرد. چندین مرتبه به عنوان کار آفرین برتر ملی شناخته شده ام و در سال ۱۳۹۷ تنها زن کار آفرین دعوت شده به کنگره ملی زنان موفق ایران بوده ام.

همچنین، تعاونی برتر ملی و جز ده بانوی اول کار آفرین فارس هستم و به یاری خداوند ۱۲ سال است که در این حرفه مشغول به کار هستم و توانسته ام بیش از هزار نفر خانم فعال را وارد بازار کار کنم.

وضعیت تولید صنایع‌ دستی را در استان فارس چگونه ارزیابی می‌کنید؟

صنایع دستی فارس در طول سال‌های متمادی به عنوان نماینده هنر اصیل ایرانی در جهان شناخته شده و ذوق هنری و خلاقیت های صنعتگران در این استان شرایطی را فراهم کرده تا گردشگران داخلی و خارجی خواستار محصولات و فرآورده های دست ساز این هنرمندان شوند.

بدون شک استان فارس یکی از بزرگترین مراکز تولید انواع مختلف صنایع دستی ایران به شمار می‌رود؛ کاشی کاری، گچ ‌بری و انواع نقاشی و خط در آثار تاریخی فارس که از حدود قرن‌ ها پیش تا دوره معاصر بر پیرامون و جوانب آثار تاریخی و مناره های مساجد نظر هر بیننده را به خود جلب می‌کند نشان دهنده پیشینه مهم این استان در عرصه صنایع دستی است.

در حال حاضر صنایع دستی فارس همچون خاتم کاری، منبت کاری و دست یافته های عشایری این استان شهرت جهانی دارند و موجبات ثبت ملی و جهانی شهرستان‌های استان را در این هنرها فراهم کرده‌اند.

تعداد زیادی از كار فرمایان و صاحبان صنايع ايران مثل شما تجربه‌ های شكست و شروع مجدد از صفر را دارند آیا واقعاً افتادن و بلند شدن‌ های اين چنینی، با منطق اقتصاد مدرن همخوانی دارد و یا ویژه فرهنگ‌ های شرقی و حماسی است؟

باید بگویم خیر برای شرق نیست، از نظر بنده دنیا دستخوش تغییرات هست و طبیعی است که حتی سرمایه داران و انسان های موفق نیز شکست را تجربه خواهند کرد.

با توجه به روند سریع تغییرات اقتصادی در کشور پر فراز و نشیب ایران، چه اهدافی در سال جاری برای برنامه ریزی کرده اید؟

تصمیم گرفته ام مستقیم به کشور های خارجی صادرات داشته باشم و دست دلالان را از این حوزه کوتاه کنم چرا که دلال کار ارزش هنر را نمیداند و آن را پایمال کرده است.

چه پیامی برای سایر کار آفرینان دارید؟

از همه کارآفرینان تشکر میکنم که با کارشان آبرو به دیگران هدیه می دهند. برای خانم ها و سایرین شغل های خانگی ایجاد می کنند و گاهی یک تنه بار یک دولت را بر دوش میکشند.

اجازه بدهید سوال آخر را متفاوت‌ تر بپرسم! آیا فعالیت در حوزه صنعت به تدریج می تواند به كار آفرينان اين عرصه سبک زندگی خاصی تحمیل کند، به طوری که با تاجر و بانک دار متفاوت باشد؟

باید بگویم خیر، بنظر بنده، ما کارآفرینان که هنر مادری را دنبال میکنیم و این صنایع دستی، صنایع مادری نمیتوان نام نهاد و هرگز در این حوزه سبک عوض نمیشود و قطعا همه مردم علاقه خاصی به این هنر دارند.

فاطمه سریرپور کار آفرین برتر استان فارس در حوزه صنایع دستی در پایان گفت: امیدوارم همه ما ایرانی ها کار آفرین باشیم و به صنایع دستی و آیین های سنتی منطقه ای که زندگی میکنیم عرق داشته باشیم و بیایم در راستای مسئولیت اجتماعی که داریم این هنرها و آیین ها را که در حال فراموشی است احیا و درآمدی برای خانواده هنرمند داشته باشیم.

خبرنگار: فاطمه شعبانی

لینک کوتاه : https://gitionline.ir/?p=52451

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.