• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : Wednesday - 12 March - 2025

اخبار ویژه

فروش بلیت‌ قطارهای رجا برای بهمن ماه از ۲۴ دی آغاز می‌شود نمایش نوروز؛ سفیر فرهنگ ایرانی در دو جشنواره بین‌المللی تئاتر هند رشد صد در صدي سود خالص پتروشيمي پرديس با سياست‌هاي موفق دکتر غلامرضا جمشيدي مجازات 6 میلیارد ریالی قصاب متخلف در آذربایجان‌غربی تاکید وزیر راه و شهرسازی بر تعامل بندر شهید بهشتی با شهر چابهار  مدیرعامل شرکت توزیع نیروی برق آذربایجان غربی؛ انعقاد تفاهم نامه با سازمان نظام مهندسی استان در دستور کار شرکت توزیع قرار دارد پایگاه‌های انتقال خون آذربایجان‌غربی در تاسوعا و عاشورا دایر است اجرای طرح جمع آوری نخاله ها با استفاده از سیستم مکانیزه برای نخستین بار در ارومیه بهره برداری و کلنگ زنی ۳۵ پروژه گرامیداشت یوا الله دهه فجر بازارچه‌های فروش نوروزی پیرامون تخت جمشید ساماندهی می‌شود تسهیل تصمیم‌گیری‌های مبتنی بر آمار به کمک پایگاه اطلاعات مکانی پست مدیرعامل شرکت شهرک‌های صنعتی آذربایجان‌غربی مطرح کرد: تسریع در روند اجرای تصفیه‌خانه فاضلاب ارومیه

1

روایت شیرین مددجوی کارآفرین کمیته امداد از راه‌اندازی کارگاه آبنبات‌سازی

  • کد خبر : 74922
  • ۱۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۰
روایت شیرین مددجوی کارآفرین کمیته امداد از راه‌اندازی کارگاه آبنبات‌سازی
مددجوی پرتلاش کمیته امداد با دریافت تسهییلات اشتغال ۵۰ میلیون تومانی موفق به راه‌اندازی کارگاه آبنبات‌سازی و درآمد پایدار شد.

گیتی آنلاین_ حسین زارعی درست وسط دهه ۴۰ زندگی‏اش، توانست راهش را پیدا کند و کسب و کاری راه بیندازد که حالا عاشقانه دوست دارد. او بعد از امتحان کردن شغل‎های زیادی، با وام اشتغالزایی کمیته امداد امام خمینی (ره) توانست، کسب و کار خودش را داشته باشد. او حالا طعم زندگی را می‏چشد و می‎تواند زندگی را آن طور که دوست دارد، زندگی کند.

زندگی حسین زارعی عجیب و غریب است. او در روستای اسماعیل‌آباد دهستان زاوه در استان خراسان رضوی به دنیا آمد و در همان جا هم زندگی خودش را شروع کرد و مانند بسیاری از مردان، در سن ۱۸ سالگی به سربازی رفت و بعد از گذشت ۲ سال سربازی، برای پیدا کردن کار، به این در و آن در زد. عجیب بودن زندگی‎ از این مرحله، بعد از بازگشت از سربازی شروع شد؛ زمانی که به عنوان یک کارگر در یک ضایعات آهن آلات کار می‎کرد.

او کارگر بود که ازدواج کرد و زندگی خودش را با همه افتان و خیزان‎ها ادامه داد. حسین اما از این شاخه به آن شاخه می‌پرید؛ یک روز در ضایعاتی کار می‏کرد و یک روز دیگر در سر ساختمان کارگر بود و روزی دیگر، مخلوط شیرین و چسبنده آبنبات را در کارگاه، هم می‏‎زد. او در زندگی شخصی‎اش هم تقلا می‏کرد؛ ۱۸ سال از زندگی مشترک حسین و همسرش گذشته بود و آن‌ها هنوز صاحب فرزندی نشده بودند؛ بعد اما به قول خودش که با دوا و درمان، صاحب اولین فرزندش شد و زندگی‎اش به شکل دیگری تغییر کرد.

حسین تعریف می‎کند که آن زمان، او از کار، بیکار شده و اتفاقا همان زمان هم قرار بود که پدر و مسئولیت زندگی‎اش هم بیشتر شود؛ انتظاری که پایان گرفت و سردرگمی و مشکلاتی که از تامین خانواده در انتظارش بود. فرزند حسین به دنیا آمد و او گاه و بیگاه سرکاری می‎‏رفت و زندگی خانواده سه نفره‎اش را تامین می‎کرد. با به دنیا آمدن فرزند اولش اما انگار نقطه روشنی در زندگی تابید و راه زندگی‎اش تغییر کرد.

حسین می‏گوید که یک روز، از این جا رانده و از آنجا مانده، به استاد کار زمان جوانی‎اش، همان که روزی در کارگاه آبنبات‌سازی‎اش، کارگری می‏کرد، سر زد و از روزگار و زندگی‎‌اش گفت؛ از این که دوست دارد از سردرگمی خلاص شود و شغل ثابتی برای خودش دست و پا کند. حسین تعریف می‎کند که استاد کارش به او پیشنهاد داد تا کارگاه آبنبات‎سازی بزند و کسب و کار ثابتی را در شیرینی‏جات راه بیندازد. پیشنهادی که به نظر زارعی خیلی هم خوش آمد و همین شد که بعد برود سراغ کمیته امداد جزئیات طرحش را مطرح کند، شرایطش را توضیح دهد و برای دریافت وام، اقدام کند. خیلی زود، دو ماه بعد، حسین، ۵۰ میلیون تومان وام اشتغالزایی دریافت و محیطی را در روستایی اجاره کرد و وسایل آبنبات‌‌سازی را برای شروع کارش، خرید.

زارعی می‏گوید که هر روز، با عشق کارش را شروع می‌کرد؛ او توضیح می‌دهد که در دهه چهارم زندگی‎اش، تازه در شغلی بود که عشق و علاقه‎اش بود. راه‌اندازی کارگاه آبنبات‎سازی برای حسین آمد داشت و چرخ زندگی برایش خیلی خوب چرخید. حالا ۶ سال از آن روزها می‎گذرد، از روزهایی که حسین کارگاهش را راه انداخت؛ او حالا کارگاه بزرگی دارد که درست در کنار خانه‎اش است، ۲ کارگر دارد و یک نفر دیگر هم برای او کار می‏کنند. مهم‎ترین بخشش اما این است که ۲ فرزند دارد که به آن‎‌ها هم رمز و راز آبنیات‎سازی را به آن‎ها یاد می‏دهد. او می‏گوید: «دوست دارم که آبنبات‏سازی شغل خانوادگی‎ام شود، دوست دارم که پسرانم هم اگر دوست دارند، این شغل را ادامه دهند و آن لذتی را که من تجربه کردم، حتی در این سن و سال، تجربه کنند.» او افسوس می‏خورد از این که دیر کسب و کارش را راه انداخته است، با این حال اما او خوشحال است، حداقل حالا کاری را می‏کند که دوست دارد.

لینک کوتاه : https://gitionline.ir/?p=74922

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.