• امروز : شنبه - ۱۷ شهریور - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 7 September - 2024

اخبار ویژه

گره گشایی از مشکلات بنگاه‌های اقتصادی و تولیدی در فارس فرماندار اروميه: عقد قرارداد و انتخاب پیمانکار برای ۱۰ کیلومتر از محور راژان زیوه تقسیم سود ۲۲۰۰ ریالی به ازای هر سهم شرکت نفت پاسارگاد اختصاص ۱۱۵ میلیارد تسهیلات برای عشایر آذربایجان‌غربی افزایش خدمات رسانی حوزه سلامت به زائران و مسافران در مرز خسروی/بهره برداری از بیمارستان سرپل ذهاب تا پایان سال ایفای نقش آگاهانه زنان در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت تکریم مودیان یکی از ارکانِ گفتمان حاکم بر نظام مالیاتی است/ حضور میدانی برای حل و فصل مسایل مالیاتی اصناف برنامه ریزی درست و اصلاح قوانین برای توسعه مشارکت خیرین شناسایی بیش از ۵۰۰ مسئله در بحث حاشیه نشینی فیلم‌های کوتاه، انیمیشن، مستند و سینمای هنری-تجربی در فیلم‌نت پذیرفته می‌شود ورود بیش از ۱۳۶ هزار نفر به مشهد با وسایل نقلیه شخصی امیرحسین حیاتی: مدیر عامل پتروشیمی مارون جوان ایرانی و نخبه صنعت نفت،تکنفره مقابل غربی ها ایستادگی نمود و روی صنعت نفت ایران را سفید کرد

1

اشعاری از مالک البطلی

  • کد خبر : 51723
  • ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱:۱۷
اشعاری از مالک البطلی

گیتی آنلاین_ اشعاری از «مالک البطلی»؛ قدیمی‌ترین اشک ریزان باز می‌گردم از همین جا که رنج زندگی برمی‌گردد سرورم خسته شدم از عمر از دلدادگان خسته شدم کمی بیاسای بشتاب به سوی گریه و من قدیمی‌ترین اشک ریزانم من پیشوای اشک ریزانم و همه پنجره‌ها مرا فرا می‌خوانند به ناله هر شعری از کنارم می‌گذرد […]

گیتی آنلاین_ اشعاری از «مالک البطلی»؛

قدیمی‌ترین اشک ریزان

باز می‌گردم

از همین جا که رنج زندگی برمی‌گردد

سرورم

خسته شدم از عمر

از دلدادگان خسته شدم

کمی بیاسای

بشتاب به سوی گریه

و من قدیمی‌ترین اشک ریزانم

من پیشوای اشک ریزانم

و همه پنجره‌ها مرا فرا می‌خوانند به ناله

هر شعری از کنارم می‌گذرد

مرا از خویش می‌رباید

و در کنار این پنجره هیچ نیست مگر اشک

اندوه

اینگونه در من ریشه دوانده است

گویا من سوسکی هستم در حجره ندافی پیر

و حتی نامم نیز تشنه است

همان نامی که هرگاه بر زبان می‌آوردم

مرا سیراب می‌کرد

حالا دم از خشکی می‌زند

مالک البطلی

شاعر عراقی

 

آنقدر از رفتنت در خويشتن پیچیده ام
گاه گاهی نیمه شب
در خودم می پیچم و لای ورق های کتابی می خزم
که زمانی با هم آن را خوانده ایم
مالک‌ البطلی
مترجم اصغر علی کرمی

 

معنای اين

ها را هرگز نمی دانی

معنای اين را که

چمباتمه بزنم روی خودم

و خوابم ببرد در

خانه گوشواره

های تو اين که تنها باشم

مانند مترسکی

که چشم انتظار است

لباسی نو بر تنش بپوشانند

اينجا همه چیز رو به سوی تاريکی دارد رو به سوی گريه

رو به سوی فرياد

و من بر بالای آسمان غربت اندوهگینم

مالک البطلی

لینک کوتاه : https://gitionline.ir/?p=51723

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.